آراد

آراد

آراد به معنای خواستن و تمایل داشتن است. همچنین برای بیان خواسته یا تمایل‌ هایی که شخصی دارد استفاده می‌شود.

  • دیده را از خاک تبریز ارمغان آراد باد ز آنک جز آن خاک این خاکیش را آرام کو
  • هر که امروز بدین شادی تو شادان نیست غم مرگ از دل و از جانش بر آراد دمار
  • ایزد ببر آراد ز فضل و کرم خویش چون در چمن ملک تو بشکفت نهالی

لغت نامه دهخدا

( آراد ) آراد. ( اِخ ) نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که بروز آراد متعلق است. || ( اِ ) روز بیست وپنجم از هر ماه شمسی که آن را ارد نیز گویند و در این روز نو بریدن و نو پوشیدن را نیک و سفر و نقل و تحویل شوم شمردندی.
( ارآد ) ارآد. [ اَرْ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ رئد. || ج ِ رُؤْد.
اراد. [ اَ ] ( اِخ ) ناحیه ایست از نمسه ( هنگری جنوبی )، مساحت آن 7000 گز مربع. سکنه آن مجار و آلمانی و اکثر ایشان فلاحانند و مذهب غالب ایشان ارتودکسی است. عدد اهالی آن 3000 تن است. ( ضمیمه معجم البلدان ). || شهریست ازمجارستان مشهور به اراد قدیم و آن کرسی ناحیه مذکور است و بر کنار نهر مارُس یمنی بمسافت 19 میلی شمال تمسفار، واقع است. ترکان در مائه هفدهم م. بر آن مستولی شدند و این شهر از دو جهت محاط بنهر ماروس است و در آن قلعه ایست که نمساویین بکردند و سپس مجارها پس از محاصره طولانی بسال 1266 م. بر آن استیلا یافتند. تجارت آن با آلمان و سواحل بحر اسود است و بخصوص تتن و مواشی داد و ستد میشود. ( ضمیمه معجم البلدان ). || نیز شهریست مقابل اراد مذکور معروف به اراد جدید و آن متصل بجسری است فوق نهر و در جزو کنت نشین تیمش محسوب میگردد. ( ضمیمه معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

( آراد ) نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور
ناحیه ایست از نمسه

فرهنگ اسم ها

اسم: آراد (پسر) (فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ārād) (فارسی: آراد) (انگلیسی: arad)
معنی: آرای، آراینده، بخشنده، سپید دست، جوان مرد، آراسته، نگاریده، ( اَعلام ) ( در آیین زرتشتی ) نام فرشته ی موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که به روز آراد متعلق است، روز بیست و پنجم ماه شمسی به نام اوست، نام روز بیست و پنجم ماه شمسی، آراج، نام روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم که در این روز نو پوشیدن را مبارک و سفر را شوم می دانند

دانشنامه عمومی

آراد. آراد و همچنین عراد یا عاراد ممکن است به یکی از عناوین زیر اشاره کند:
• نام فارسی برای پسران بمعنی فرشته تدبیر
نام فرشته خوبی ها در ایران باستان

دانشنامه آزاد فارسی

آراد. آراد (Arad)
شهری در رومانی، در ساحل رود مورِش، به فاصلۀ ۱۶۰کیلومتری شمال شرقی بلگراد. جمعیت آن ۱۸۹هزار نفر است (۱۹۹۳). مرکز مهم تجارت است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَرَادَ: خواست
معنی یَمْلِکُ: مالک است - اختیار و قدرت دارد (عبارت "فَمَن یَمْلِکُ لَکُم مِّنَ ﭐللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعاً" یعنی: اگر خدا بخواهد گرفتارتان کند و یا سودی برایتان بخواهد کیست که چنین اختیار و قدرتی را دارا باشد که جلو آن ر...
معنی سَعْیَهَا: تلاش آن (در عبارت "مَنْ أَرَادَ ﭐلْئَاخِرَةَ وَسَعَیٰ لَهَا سَعْیَهَا "منظور تلاشی کامل و خالصانه برای به دست آوردن مواهب آخرت می باشد )
ریشه کلمه: 
رود (۱۴۸ بار)
به فتح (ر) طلب کردن. خواستن در اقرب گوید«راده روداًو ریاداً: طلبه» اراده به معنی قصد از همین ماده است. این کلمه گاهی در جماد به کار رفته مثل در آن قریه دیواری یافتند که می‏خواست بیافتد آن را به پاداشت راغب می‏گوید اراده گاهی با قوّه تسخیری و حسّی است و گاهی با قوّه تسخیری و حسّی است و گاهی با قوّه اختیاری و لذا در جماد به کار رفته مثل «یُریدُ اَنْ یَنْقَصَّ» و گویند: اسب من کاه اراده می‏کند «فرسی یرید التبن» طبرسی فرموده وصف جدار با اراده مجاز است معنایش آن است که نزدیک بود بیافتد و مشرف بر انهدام بود و آن از فصیح کلام عرب است.

ویکی واژه

(گاه‌شماری): روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم. اَرد.
آراسته.
نام یکی از سرداران کوروش‌بزرگ.
مترادف با میانه، وسط در زبان فارسی، که ممکن است در زبان معیار باستان به صورت آرا - دِ صرف می‌شده و معنی خط مرزی یا خط تمللک زمین شخصی را می‌رسانده است.
آراد

جملاتی از کلمه آراد

این فیلم در سال ۲۰۰۸ وارد مرحله توسعه شد و سپس آوی آراد، تهیه‌کنندهٔ فیلم با سونی پیکچرز همکاری می‌کرد تا فیلمی اقتباسی از آنچارتد بسازند اما فیلم وارد یک پروسهٔ ساخت پیچیده شد و کارگردانان، نویسندگان و بازیگران مختلف در دوره‌های مختلف به آن پیوستند.

امامزاده عبدالله، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آرادان در استان سمنان ایران است.
آرادان بیرده بیزی بُؤلسه لر اربابلاریمیز قورخورام  قُویمیالار تبریزی، تهران  آپارا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم