باز شدن نقطهی مقابل بسته شدن است و در مفهوم اصلی، به معنای گشوده شدن، گشایش یافتن و از حالت بسته یا مسدود خارج شدن است. در ادبیات کهن فارسی نیز این واژه با ظرافتی خاص به کار رفته است، چنانکه سعدی در بوستان میفرماید: «بروی خود در طماع باز نتوان کرد / چو باز شد، به درشتی فراز نتوان کرد» که اشاره به دشواری بستن درِ خانۀ طمع، پس از گشوده شدن آن دارد.
این واژه در ترکیبات گوناگونی نیز بهکار رفته و معنای مجازی یافته است؛ برای نمونه، باز شدن آسمان به معنای صافی و بیابر شدن آسمان و گشاده شدن آن است که در متون قدیم با واژههایی چون اِصحاء و صَحو نیز از آن یاد شده است. در مجموع، واژهی باز شدن علاوه بر معنای حسی و فیزیکی گشودن، در حوزههای معنایی گستردهای همچون فراهم آمدن فرصت، آگاهی یافتن و پدیدار شدن وضعیتی جدید نیز کاربرد دارد. رعایت دقیق نیمفاصله در نگارش آن (باز شدن) و توجه به بستر کاربردش، در انتقال درست معنا و حفظ سلامت نگارش فارسی ضروری است.