آسا

آسا نامی است که به معنای آرامش و آسایش دهی به کار می‌رود. این واژه همچنین به ویژگی‌هایی چون وقار و ثبات اشاره دارد و به نوعی به زیبایی و آرایش نیز مربوط می‌شود. در گذشته، آسا به شکل و شمایل و زیورهایی که باعث زیبایی می‌شدند، اطلاق می‌شد. این نام به نوعی نشان‌دهنده حالت‌های مثبت و دلنشین است که در زندگی انسان‌ها وجود دارد، مانند آرامش و آسودگی خاطر. به این ترتیب، آسا نمادی از زیبایی درونی و بیرونی به شمار می‌آید که به فرد وقار و تمکین می‌بخشد. این ویژگی‌ها نه تنها در زیبایی ظاهری بلکه در شخصیت و رفتار فرد نیز نمود پیدا می‌کنند و به او قدرت و ثبات می‌دهند. در واقع، این نام می‌تواند بیانگر زندگی سرشار از آرامش و زیبایی باشد.

لغت نامه دهخدا

( آسا ) آسا. ( اِ ) گشاده شدن طبیعی دهان آدمی است بصورتی خاص از غلبه خواب یا ملال و یا شراب زدگی و یا پاره ای بیماریها. پاسک. باسک. دهان دره.دهن دره. دهن در. خمیازه. بیاستو. هاک. خامیازه. فاژ.فاژه. خامیاز. ثوباء. تثاوُب.

فرهنگ معین

( آسا ) ( اِ. ) خمیازه، دهان دره.
( اِ. ) ۱ - زیب، زینت. ۲ - وقار، تمکین. ۳ - طرز، روش. ۴ - پسوندی است که شباهت را می رساند مانند: رعدآسا.

فرهنگ عمید

( آسا ) ۱. خمیازه، دهان دره: چنان نمود به ما دوش ماه نو دیدار / چو ماه من که کند گاه خواب خوش آسا (بهرامی: شاعران بی دیوان: ۴۰۴ ).
۲. زیب، زینت، زیور، آرایش: به انواع نفایس خویشتن را / به سان نوعروسی کرده آسا (عسجدی: ۲۱ ).
۳. وقار، ثبات، آهستگی: سرو اگر با قد رعنای تو هم بالاستی / کی چنان مطبوع و خوش اندام و با آساستی (ابن یمین: لغت نامه: آسا ).
۴. طرز، روش.
مثل، مانند، شبیه، نظیر (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): برق آسا، تگرگ آسا، شیرآسا، گرگ آسا.
۱. = آسودن
۲. آسایش دهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): تن آسا، جان آسا، دل آسا، روان آسا، کم آسا.

فرهنگ فارسی

( آسا ) سومین شهریار یهودا بعد از سلیمان. وی در ۹۵۵ ق م. در گذشت. او پرستش خدای یگانه را تجدید و بت پرستان را اخراج کرد. دوره پادشاهی وی از همه پادشاهان یهودا نیکو تر و باشکوه تر بود. تورات بارها تقوای او را بعنوان نمونه و مثل یاد می کند.
( اسم ) ۱ - زیور زینت آرایش. ۲ - وقار ثبات تمکین آهستگی. ۳ - هیبت صلابت. ۴- طرز روش قاعده قانون. یاباسا. بطوریکه معمول است چنانکه رسم است آلامد. ۵ - بصورت پسوند باخر اسم ملحق شود و صفتی دال بر شباهت و مانندگی سازد: آسمان آسا پیل آسا شیر آسا. یا بر آسای. مانند بمنزل.: بر آسای دستور بودی ورا ( فردوسی ).
دهن دره خمیازه مثل مانند آسایش دهنده
پزشکان

فرهنگ اسم ها

اسم: آسا (دختر) (فارسی) (تلفظ: āsā) (فارسی: آسا) (انگلیسی: asa)
معنی: آسودن، آسایش دهنده، وقار، ثبات، آراینده، ( در قدیم ) شکل و شمایل، زیور مایه زیبایی و آرایش، وقار و ثبات و تمکین و آسودگی

دانشنامه عمومی

آسا (بورگس). هاسا ( به اسپانیایی: Haza, Burgos ) یک شهرستان در اسپانیا است.
آسا (فیلم). آسا ( انگلیسی: Assa ) یک فیلم جنایی به کارگردانی سرگئی سولویوف است که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد که امروزه نوعی فیلم کالت محسوب می شود. از بازیگران آن می توان به الکساندر باشیروف، استانیسلاو گوواروخین، ویکتور تسوی، یوری گاسپاریان و الکساندر داماگارف اشاره کرد.
آسا (قزاقستان). آسا ( به قزاقی: Аса، اسا ) یک منطقهٔ مسکونی در قزاقستان است که در شهرستان جامبیل واقع شده است. آسا ۸٬۶۴۰ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

(قدیمی): شکل و شمایل. خمیازه، دهان‌دره. زیب، زینت. وقار، تمکین.
پسوند و جزء پسین بعضی کلمه‌های مرکب است که شباهت را می‌رساند مانند: رعدآسا. برق‌آسا.
بن مضارع آسودن.
طرز، روش. آس.
(لری): نام چوبی که در باور لرها مقدس است.
مترادف آویزان‌کن، بیاویز، آویخته‌کن در زبان فارسی که شاید قید محسوب شود. رَخدِ یودِین آسا! لباس را شستی آویزان کن‌حا!

جملاتی از کلمه آسا

شود جان تن چو پنهانی بگیرد نمود خاکها آسان بگیرد
آسان کن ای دوست دشوار ما را دشوار مپسند آسان مردم
نه آسایش از رزم، وز کارزار گهی تیغ و گه تیر جوشن گذار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ