اذیت

آزردن، معادل عربی اذیت و به معنای آسیب رساندن به جسم یا روح است که می‌تواند به ضررهای دنیوی یا اخروی منجر شود. در قرآن، این واژه به موضوعات خاص و احکام ویژه‌ای پرداخته شده و می‌توان آن را از جنبه‌های جامعه‌شناسی، اخلاقی و روان‌شناسی مورد تحلیل قرار داد. در علم روان‌شناسی، مفاهیمی مانند خودآزاری و دیگرآزاری مطرح شده است. واژگان مرتبط با این واژه شامل اذی، اف، لاتنهر، سوء و کف ایدی هستند.

لغت نامه دهخدا

اذیت. [ اَ ذی ی َ ] ( ع مص، اِمص ) آزار. ( غیاث اللغات ). ستوهی. ( دستوراللغة ). رنج. ( غیاث اللغات ). کربت. کرب. زحمت. کدّ. تعب. عنا. محنت. شکنجه. عذاب. رنجه شدن.
- اذیت کردن، و اذیت دادن؛ آزار کردن. آزردن. تصدیع دادن. عذاب دادن. معذب داشتن. تعذیب. لَسع. ( منتهی الارب ). ایذاء. رنجه داشتن.
|| آزار کردن. رنجه کردن. آزردن. رنجانیدن. ( مؤید الفضلاء ):5 که دست تطاول بمال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز نهاده. ( گلستان ).
اذیة. [ اَ ذی ی َ ] ( ع مص، اِمص ) رجوع به اذیت شود.

فرهنگ معین

(اَ یَّ ) [ ع. اذیة ] ۱ - (اِمص. ) آزار، رنج، زحمت. ۲ - (مص ل. ) آزرده شدن، رنج کشیدن. ۳ - (مص م. ) رنجانیدن، اذا و اذی نیز گویند.

فرهنگ فارسی

رنج و آزار، گزند، آسیب، شکنجه
۱ - ( اسم ) آزار ستوهی رنج زحمت تعب عنا محنت شکنجه عذاب. ۲ - ( مصدر ) رنجه شدن عذاب کشیدن. ۳ - ( مصدر ) آزار دادن رنجه کردن آزردن رنجانیدن: (... که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز نهاده. ) ( گلستان )

جملاتی از کلمه اذیت

بغیر شکر نیاید زعاشق صادق بکن جفا و اذیت هر آنچه بتوانی
نمی خواهی اذیت بر خلایق به هر کاری نمائی خوش دقایق
واسطه این است این کز ستمش کرده است دهر بلیت گمار چرخ اذیت رسان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم