آب شدن

آب شدن به عنوان یک مصدر، در وهله اول به فرآیند فیزیکی تغییر حالت ماده از جامد به مایع اشاره دارد. این اصطلاح گستره وسیعی از مفاهیم را در بر می‌گیرد، از ذوب شدن فلزات گرانبها در کوره گرفته تا ذوب شدن یخ در گرمای تابستان. در هر دو حالت، شاهد تبدیل ماده‌ای جامد به حالتی سیال و روان هستیم که نمایانگر دگرگونی و سیالیت است. در کاربردی دیگر، آب شدن به صورت استعاری برای توصیف شدت شرمندگی و خجالت به کار می‌رود. زمانی که فردی در موقعیتی قرار می‌گیرد که احساس شرم یا حیا می‌کند، ممکن است از شرم آب شود. این تعبیر، گویای حالتی درونی است که فرد در اثر شرمندگی شدید، گویی وجودش در حال فروپاشی و تحلیل رفتن است، تا جایی که توانایی حفظ ظاهر خود را از دست می‌دهد. علاوه بر معانی فوق، آب شدن می‌تواند به معنای از بین رفتن آبرو، رونق و رواج نیز به کار رود. در این مفهوم، اشاره به زوال و فرسایش تدریجی چیزی دارد که زمانی ارزشمند یا پررونق بوده است. همچنین، این کلمه می‌تواند به معنای ناپدید شدن کلی و محو شدن به کار رود، گویی که چیزی دیگر اثری از خود باقی نگذاشته است. این کاربردها، همگی بر مفهوم از دست دادن، تحلیل رفتن و محو شدن دلالت دارند.

فرهنگ معین

( آب شدن ) (شُ دَ ) (مص ل. ) ۱ - گداختن، ذوب شدن. ۲ - شرمنده شدن. ۳ - ناپدید شدن. ۴ - لاغر و نحیف شدن.۵ - خجالت کشیدن.،از خجالت ~الف - بسیار شرمگین شدن. ب - رفتن آبرو.

فرهنگ فارسی

( آب شدن ) ( مصدر ) ۱ - گداختن ذوب شدن تبدیل بمایع شدن. ۲ - شرمنده شدن شرمگین گشتن. یا از شرم ( خجالت ) آب شدن. بسیار شرمگین گشتن. ۳ - رفتن آبرو از بین رفتن رونق و رواج. ۴ - ناپدید شدن.

ویکی واژه

گداختن، ذوب شدن.
شرمنده شدن.
ناپدید شدن.
لاغر و نحیف شدن.
خجالت کشیدن.؛از خجالت ~الف - بسیار شرمگین شدن. ب - رفتن آبرو.

جمله سازی با آب شدن

بر سر خاک در شتاب شدند لنگ لنگان به سوی آب شدند
جمال دوست عیان دیده زلف اوست عیان زهر سراب گذشتند و عین آب شدند
به رویم ببستید از کینه آب شدند از عطش کودکانم کباب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال رابطه فال رابطه فال نخود فال نخود فال چوب فال چوب