انکسار.[ اِ ک ِ ] ( ع مص ) شکسته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) شکستگی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شکست. ( از لغات فرهنگستان ). انفصام. ( یادداشت مؤلف ): ازاوزکند بگذشت برف بسیار بود و راه بسته بازگشت تا بوقت انکسار هوا. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || فروتنی و تواضع و خضوع. ( ناظم الاطباء ):
جمله استادان پی اظهار کار
نیستی جویند و جای انکسار.مولوی ( مثنوی ). || عجز و بی جانی.( ناظم الاطباء ). ضعف و فتور. ( یادداشت مؤلف ). || کم جرأتی. || ناامیدی و مأیوسی ودرماندگی. ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح فیزیک ) شکستن موج در عبور از محیطی به محیطی دیگر که در آن سرعت انتشار موج با سرعت آن در محیط اول متفاوت است. ( از دایرةالمعارف فارسی ).
- انکسار نور؛ از دست دادن امتداد اصلی انواری که از محیط شفافی وارد محیط شفاف رقیق تر یا غلیظتر شوند. شکست نور. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به دایرةالمعارف فارسی شود.
(اِ کِ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) شکسته شدن. ۲ - (اِمص. ) شکستگی.
۱. شکسته شدن، شکستگی.
۲. [مجاز] فروتنی.
* انکسار نور: (فیزیک ) تغییر جهت پرتو نور هنگام عبور یک مادۀ شفاف به مادۀ شفاف دیگر با غلظت متفاوت.
شکسته شدن، شکستگی، فروتنی
۱ - ( مصدر ) شکسته شدن شکستن. ۲ - ( اسم ) شکستگی شکست. ۳ - فروتنی. جمع: انکسارات. یا انکسار نور. از دست دادن امتداد اصلی انواری که از محیط شفافی وارد محیط شفاف رقیق تر یا غلیظ تر شوند شکست نور.
شکسته شدن.
شکستگی.
💡 نه وقت انکسار عجز دل رنجانم از گردون نه در خیر و تدارک نیز ممنون قضا باشم
💡 در اوایل دوران زندگی معمولاً ضرورتی به انجام جراحی برای موارد خفیف تا متوسط پتوز وجود ندارد. همه کودکان دارای پتوز باید از نظر تنبلی چشم، عیوب انکساری و سایر بیماریهای چشم بررسی شوند.
💡 اختلال حرکات چشمی، بیماریهای عضلانی، تومورهای پلک یا سایر تومورها، اختلالات عصبی، عیوب انکساری
💡 گزینههای درمانی شامل لنزهای تماسی و اینترا استرومال قرنیه حلقه بخش برای تصحیح عیوب انکساری ناشی از نامنظمی سطح قرنیه، کلاژن کراس لینکینگ برای تقویت ضعف و اکتازیاقرنیه یا پیوند قرنیه برای موارد پیشرفته تر میباشد.
💡 بیا که روح من و تو قویست گرچه جهان به خاطر تو و دست من انکسار آورد