برافروختن به معنای روشن کردن، شعلهور کردن یا به وجود آوردن آتش است. این واژه میتواند به صورت مجازی نیز به کار رود و به معنای ایجاد هیجان، شور و اشتیاق در افراد یا گروهها اشاره کند. به عنوان مثال، برافروختن احساسات، به معنای تحریک و افزایش احساسات درونی یا ایجاد انگیزه و شور در افراد است. در کل، برافروختن به معنای ایجاد و افزایش حرارت، نور یا هیجان در هر زمینهای است.
برافروختن
لغت نامه دهخدا
برافروختن. [ ب َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) افروختن. مشتعل ساختن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شعله ور ساختن. شعل. اشعال. تشعیل. ( منتهی الارب ). || افزایش دادن. بالا بردن: صفت معجونی که خداوند فالج را تب آرد و حرارت را برمی افروزد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). جسم حرارت غریزی را بجنباند و برافروزد و بدان سبب دل گرم شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). چنانکه پندارد که از خواهانی و جویایی او هرآن کار را، حرارت غریزی او بر می افزود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || روشن کردن. ( ناظم الاطباء ). منور ساختن. فروغ بخشیدن. فروزان کردن. نور بخشیدن.
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه برافروختن
آئین سنتی چراغ بران از مراسم های ویژه اهالی شهرکرد است که در نوروز اجرا می شود و در این آیین مردم شهرکرد با اعتقاد بر این که نوروز، روز برافروختن چراغ حاجت و طلب انسان هاست آیین سنتی چراغ بران را از غروب آفتاب تا لحظه تحویل سال نو برگزار می کنند.
همچنین در سنندج چندین هزار نفر از شهروندان کرد سنندجی همچون سالهای گذشته در «گردنه صلوات آباد» سنندج تجمع کرده و اقدام به برافروختن آتش چهارشنبه سوری کرده و به صورت گروههای بزرگ به پایکوبی پرداختند و شعارهایی علیه وضع موجود سر دادند.
افغان که روی زرد خود از بیم چشم زخم می باید از تپانچه برافروختن مرا
در روز دهم بهمن ماه هر سال زرتشتیان اهواز گرد هم میآیند و با برافروختن آتش و خواندن سرود و نیاش آیین جشن سده را به جا میآورند.