باشد

لغت نامه دهخدا

باشد. [ ش َ ] ( فعل دعایی ) و باشد که... ( از مصدر بودن ) یحتمل. یُمکِن. شاید. کاش. کاشکی. امید است. محتمل است. بُوَد. لَعَل َّ:
آبی بروزنامه اعمال ما فشان
باشد توان سترد حروف گناه از او.حافظ.بمعنی تمنی و ترجی است. ( شعوری ج 1 ص 156 ). رجوع به بودن شود.

فرهنگ عمید

۱. برای بیان پذیرش چیزی گفته می شود، خیلی خوب: باشد، فردا می آیم.
۲. برای بیان آرزو یا امید به کار می رود، امید است که، بُوَد: آبی به روزنامهٴ اعمال ما فشان / باشد توان سترد حروف گناه از او (حافظ: ۸۲۶ حاشیه ).
۳. [قدیمی] شاید، ممکن است.

فرهنگ فارسی

شاید و کاشکی

جمله سازی با باشد

نباشد مهرت اندر دل گه جنگ نباشد آب در پولاد و در سنگ
این روستا از نظر آب و هوایی، سرد کوهستانی می‌باشد.
نه فرزند همراه باشد نه خویش ز گیتی نبیند کسی نزد خویش
مگر دادگر باشدت رهنمای چو بیرون شوی زین سپنجی سرای
درین منصب تأمّل کن نکو تو ازین خوشتر کرا باشد بگو تو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مأوا یعنی چه؟
مأوا یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز