اوژن نامی است که به معنای به زمین افکننده و از بین برنده دشمن تعبیر میشود. این کلمه در گذشته به شکلهای مختلفی مانند اوژندن و افکندن نیز کاربرد داشته است. در واقع، اوژن به معنای کسی است که اشیاء را به زمین میزند، افکننده و اندازندهای به شمار میآید. این نام به نوعی به مفهوم قدرت و توانایی در غلبه بر موانع و دشمنان اشاره دارد. در فرهنگهای مختلف، نامها معمولاً بار معنایی خاصی دارند و اوژن نیز از این قاعده مستثنی نیست. به همین دلیل، این نام میتواند نماد عزت و شجاعت باشد و در عین حال نمایانگر توانایی در کنترل و مدیریت شرایط دشوار است.
اوژن
لغت نامه دهخدا
- تن اوژن؛ تن افکن:
یکی آتش درافتاده ست ما را
جگرسوز و دل اوبار و تن اوژن.عطا ادیب السلطنه.- جنگ اوژن؛ جنگ افگن.جنگ انگیز:
زره پوش خسبند جنگ اوژنان.
که بستر بود خوابگاه زنان سعدی ( بوستان ).- خنجراوژن؛ خنجرافکن:
بدرگاه سپهسالار مشرق
سوار نیزه باز خنجراوژن.منوچهری ( از آنندراج ).- شیراوژن؛ شیرافکن. ( آنندراج ):
چورهام و بهرام گردن فراز
چو شیدوش شیراوژن رزمساز.فردوسی.- مرداوژن؛ مردافکن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. اوژنده، اوژننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): شیراوژن، تو در پنجهٴ شیر مرداوژنی / چه سودت کند پنجهٴ آهنی (سعدی۱: ۱۰۷ ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) در ترکیب بمعنی (اوژننده ) بمعنی افکننده و اندازنده آید: خنجر اوژن شیر اوژن.
فرهنگ اسم ها
معنی: به زمین افکننده، از بین برنده دشمن، ( در قدیم ) اوژندن، افکندن، اوژننده، افکننده، اندازنده
ویکی واژه
جمله سازی با اوژن
زبانهاش چو شمشیرهای خون آلود برزمگه بکف شهریار شیر اوژن
هین بگو کو پنجه ی شیر اوژنت وان برو بازوی نخجیر افکنت
الا ای سوار سپهبد تنا جهانگیر و ناباک و شیر اوژنا