افراختن

افراختن یک واژه فارسی است که به معنای بالا بردن، بلند کردن یا بر افراشتن به کار می‌رود. این واژه در زبان فارسی از ریشه افراشتن به معنای بالا بردن و نمایان کردن است.

معانی و کاربردها

در معنای فیزیکی: در این مفهوم، افراختن به معنای بالا بردن یا بلند کردن چیزی است. به عنوان مثال، می‌توان گفت: او پرچم را افراخت، که به معنای بالا بردن پرچم به نمایش گذاشتن آن است. این کاربرد به وضوح عمل فیزیکی را نشان می‌دهد و بر اساس آن، می‌توان تصاویری از حرکات و اعمالی که در دنیای واقعی انجام می‌شوند، ایجاد کرد.

در معنای مجازی: در این بعد، افراختن می‌تواند به معنای ارتقاء یا تقویت چیزی باشد. این کاربرد به ما این امکان را می‌دهد که به ابعاد معنوی و فکری توجه کنیم و افراختن را به عنوان یک عمل مثبت در نظر بگیریم.

در ادبیات: این واژه در شعر و نثر فارسی به کار می‌رود و می‌تواند به توصیف احساسات، آرمان‌ها و مفاهیم بلندپروازانه اشاره کند. شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان از آن برای توصیف احساسات عمیق و آرمان‌های انسانی استفاده می‌کنند.

لغت نامه دهخدا

افراختن. [ اَ ت َ ] ( مص ) برداشتن و بلند ساختن. ( برهان ) ( آنندراج ). برآوردن. بلند کردن. ( شرفنامه منیری ) ( مؤید ). افراشتن مرادف آنست. ( شرفنامه منیری ). و رواست که همزه را حذف کنند و فا را فتح دهند. ( مؤید )

فرهنگ معین

(اَ تَ )(مص م. )بلند کردن، بالا بردن.

فرهنگ عمید

= افراشتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) (افراخت افرازد خواهد افراخت بیفراز افرازنده افراخته ). ۱ - بلند کردن بلند ساختن بالا بردن ( درفش و غیره ).

ویکی واژه

بلند کردن، بالا بردن.

جملاتی از کلمه افراختن

با قضای آسمانی چاره جز تسلیم نیست گردن دعوی نباید زیر تیغ افراختن
ز بس کشتن و غارت و تاختن سر از باژ ترکان برافراختن
چون من قتیل عشق تو بودم به قصد ما حاجت تو را به تیغ برافراختن نبود
ببردیم بر دشمنان تاختن نیارست کس گردن افراختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم