اطو

فرهنگ فارسی

آلتی آهنی که آنرا گرم کنند و کیسی و چین و نورد جامه را توسط آن بر طرف سازند و یا در طول ساق شلوار خط ایجاد کنند. سابقا بجای آلت آهنین کنونی نیم خمی را بر جایی نصب میکردند و بزیر آن آتش میافروختند و جامه بر نیم خم میکشیدند. یا اتوی برقی ( الکتریکی ). اتویی که حرارت آن بوسیل. یک صفح. عایق میکا که دور آن سیم فرونیکل پیچیده شده و دو سر آن بدو شاخ. برق وصل است تائ مین میگردد.

جمله سازی با اطو

امپراطوری بزرگ اروپا (نمسه) بعد از جنگ جهانی اول تجزیه شد که اتریش باقیماندهی امپراطوری نمسه است.
از سال ۱۹۶۱ نام این روستا به بزرگداشت نویسنده ارمنی، خاچاطور آبوویان تغییر کرد و در سال ۱۹۶۳ این روستا تبدیل به شهر شد.
می شود هر ناگوار از کنج عزلت خوشگوار باده ناب از خم خالی فلاطون می خورد
اشک‌ربزان شد عراق از ماتم فرزند خویش همچو یونان کز غم هجران افلاطون گریست
هدف کپلر در واقع این بود که فاصلهٔ میان سیاره‌ها را با استفاده از اجسام افلاطونی توصیف کند.
حاضر اوقات باش و چشم حق بین بر گمار تا چو موسی رهروی باشی درین اطوار طور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لز
لز
گودوخ
گودوخ
کس ننه
کس ننه
هول
هول