این واژه که ریشهای یونانی (اسکلتوس) دارد و از طریق زبان فرانسوی وارد فارسی شده است، به ساختار استخوانی بدن انسان و دیگر جانوران اشاره دارد. این چارچوب، وظیفه حمایت از بافتهای نرم، حفظ شکل کلی بدن، تسهیل حرکت از طریق اتصال ماهیچهها و محافظت از اندامهای حیاتی داخلی مانند مغز، قلب و ششها را بر عهده دارد. اسکلت یک بافت زنده و پویا محسوب میشود که در طول زندگی، سلولهای آن در حال بازسازی و تغییر هستند.
این ساختار را میتوان به دو بخش اصلی تقسیمبندی نمود: محوری که شامل جمجمه، ستون فقرات، قفسه سینه و لگن خاصره میشود و نقش محوری در حمایت از مرکز بدن دارد، و ضمیمهای که استخوانهای اندامهای حرکتی فوقانی و تحتانی (دستها و پاها) و کمربندهای شانهای و لگنی را در بر میگیرد و امکان جابهجایی را فراهم میکند. علاوه بر استخوانها، اجزای دیگری مانند غضروف، لیگامانها (رباطها) و تاندونها نیز در تشکیل و عملکرد این دستگاه اساسی دخیل هستند.
در ادبیات و گفتار روزمره فارسی، از واژهٔ اسکلت برای توصیف افرادی که دچار لاغری مفرط و شدید هستند نیز استفاده میشود. عبارت اسکلتی بهصورت یک تشبیه رایج، به وضعیت کسی اشاره دارد که استخوانبندی او بهوضوح قابل مشاهده است و بافت عضلانی و چربی کافی ندارد. این اصطلاح، تصویری از ضعف و سستی ناشی از بیماری یا سوءتغذیه را در ذهن تداعی میکند.