آیشم

واژه آیشم دارای بار معنایی چندگانه‌ای است که ریشه در زبان‌های باستانی و گویش‌های محلی دارد. یکی از معانی اصلی این واژه، که در زبان‌های باستانی همچون زند و پازند یافت می‌شود، به معنای ماهتاب یا پرتو نور ماه است. این معنای شاعرانه، تصویری از روشنایی و زیبایی را در ذهن تداعی می‌کند و نشان از قدمت این واژه در ادبیات و فرهنگ ایرانی دارد. علاوه بر معنای باستانی، در گویش مازندرانی نیز کاربرد دارد. در این گویش محلی، به گیاه آویشن اطلاق می‌شود. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه آیشم علاوه بر معانی انتزاعی، در زندگی روزمره و در ارتباط با طبیعت نیز جایگاهی داشته است. ارتباط با گیاه آویشن نیز می‌تواند معانی ضمنی دیگری مانند عطر خوش و خواص دارویی را به این واژه اضافه کند. در نهایت، لازم به ذکر است که تلفظی مشابه با آیشم، یعنی عیشم نیز در زبان عربی وجود دارد. این واژه به معنای نان خشک، فاسد یا تباه‌شده است. با وجود شباهت تلفظی، باید توجه داشت که این دو واژه از نظر ریشه و معنا کاملاً متفاوت هستند و نباید با یکدیگر اشتباه گرفته شوند. بنابراین، در بررسی معنای آیشم، توجه به بافت زبانی و فرهنگی ضروری است.

لغت نامه دهخدا

( آیشم ) آیشم. [ ی ِ ] ( اِ ) بلغت زند و پازندماهتاب است که پرتو ماه باشد. ( برهان ).

جمله سازی با آیشم

عبارت ابتذال شر یا به‌هنجاری شر، اصطلاحی است که هانا آرنت در سال ۱۹۶۳ و در کتاب آیشمن در اورشلیم به آن پرداخت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ