شیرینی دنیا زهرآگین است و تو از آن شهدی جز همراه زهر نخواهی نوشید.
ساقی دور به مستان می زهرآگین داد ورنه این نشئه کجا درخور صهبا بودی
اگر بهرام پیش آید که دارد رُمْح زهرآگین و گر ارژنگ باز آید که دارد تیغ گردافکن
زبان مار را ماند به دستش تیغ زهرآگین کزو زهرست تا محشر بهدندانهای مار اندر
سینه از بغضش به پیر اکاین گیاه زهرآگین غیر کفر و کافری خاصیت دیگر ندارد