زاوش، نامی با ریشههای تاریخی و کهن است که هم در زبان یونانی و هم در فارسی کاربرد دارد. این نام به معنای یکی از خدایان باستانی یونان، یعنی زئوس (Zeus)، شناخته میشود. زئوس به عنوان خداوند بزرگ به شمار میرفت و در اساطیر یونانی نقش بسیار مهمی داشت. به علاوه، زاوش به ستاره مشتری نیز اشاره دارد که در آسمان شب به وضوح قابل مشاهده است. نام این ستاره از واژه یونانی زئوس گرفته شده و به نوعی نماد قدرت و عظمت محسوب میشود. در واقع، زاوش نه تنها نمایانگر خدای بزرگ است، بلکه به عنوان نمادی از آسمان و ستارگان نیز شناخته میشود. این ارتباط عمیق میان نام زاوش و زئوس، نشانگر تأثیر فرهنگ یونانی بر زبان و ادبیات دیگر ملل، از جمله فارسی است.
زاوش
لغت نامه دهخدا
فلک سادس است زاوش را
که دهنده است دانش و هش را.سنائی.
زاوش. [ وُ ] ( اِ ) بلغت بربری، گنجشک است. ( از دزی ص 577 ).
فرهنگ عمید
۲. ‹زاووش، زواش، زوش› (نجوم ) [قدیمی] = مشتری: فلک سادس ست زاوش را / که دهنده ست دانش و هش را (سنائی۱: ۶۹۹ ).
فرهنگ فارسی
یکی ازخدایان یونانیان قدیم، ستاره مشتری
به لغت بربری گنجشک است
فرهنگ اسم ها
معنی: از خدایان یونانیان قدیم، نام ستاره ی مشتری، زاوش، مشتری، به قولی از کلمه ی یونانی زوس zeus ( خدای بزرگ ) مشتق باشد، ن، ک، راوش، به قولی از کلمه ی یونانی زوس zeus ( خدای بزرگ ) مشتق باشد + نک راوش، نام ستاره مشتری
ویکی واژه
/ز-آ-و-ـُ-ش/
♃
برجیس
هرمزد
مشتری
زئوس
ژوپیتر
↑ گرچه پورداوود و به پیروی از آن معین و دهخدا این واژه را دگرریختهای از واژهی یونانی زئوس دانسته اند لیکن پژوهشهای نوین گواه این ست که این واژه ایرانی است. استاد دهخدا در لغتنامه گوید: زاوش. [ وُ ] (اِخ ) نام کوکب مشتری است. (برهان قاطع). نام ستاره ٔ مشتری است که لفظ دیگرش برجیس است. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). آقای پورداود آرد: کلمه ٔ زاوش یا زواش که در همه ٔ فرهنگها ضبط است و شعرای قدیم بمعنی مشتری استعمال کرده اند بنظر میرسد که مانند کلمات درهم و دینار و الماس و دیهیم و غیره اصلاً یونانی و از زوس Zeus (خدای بزرگ ) مشتق باشد. (یشتها ج 1 ص 23 از حاشیه ٔ دکتر معین بر برهان قاطع) :
جمله سازی با زاوش
نحس کیوان به تیغ اعدا کش بستان سعد کنش چون زاوش
آن بسان ستارهٔ کیوان وین چو زاوش به نور خود رخشان
زاوش و برجیس و بهرامی دگر تیر و زهره مطرب و جامی دگر