دهیو
فرهنگ عمید
۲. بخشی از کشور.
۳. ده، دیه: کشاورز، اندام و دهیو، بدن / مبرّید اندام دهیو ز تن (بهار: ۹۳۰ ).
فرهنگ فارسی
ولایتی که محل سکنای قوم یعنی مردمان متشکل از چند عشیره بود.در شکل حکومت آریاهای ایرانی قدیم.
ویکی واژه
جمله سازی با دهیو
خاندانها تابع زندو بدند زندوان فرمانبر دهیو بدند
مان و ویس و زند زیردست او جمله دهیو بسته و پابست او
کشاورز، اندام و دهیو، بدن مبرید اندام دهیو ز تن
چون درآمد جیش دهیوپد به بلخ کام دیوان از هزیمت گشت تلخ
بقعه سید حسین زاهدون مربوط به اواخر دوره قاجار است و در شهرستان رامهرمز، روستای دهیور واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۴۹۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
دهیوپد مرد (شاه) را نفرین مکن چه شهر پاسبانند، و نیکویی به جهانیان اندازند.