بدشگون

بدشگون به معنای بدفال و بدبختی است. در واقع، این واژه به حالاتی اشاره دارد که به نوعی شگون و خوشبینی را به خطر می‌اندازد. بدشگون بودن به احساس ناامیدی و بدیمن بودن مرتبط است که می‌تواند تأثیرات منفی بر زندگی فرد بگذارد. به عبارت دیگر، این واژه نمادی از بداقبالی و حوادث ناخوشایند است که ممکن است برای یک نفر یا گروهی رخ دهد. بنابراین، بدشگون بودن می‌تواند به عنوان یک هشدار برای دوری از موقعیت‌ها و شرایطی که ممکن است خوشبختی و شانس را تحت تأثیر قرار دهد، تلقی شود. در واقع، این مفهوم به ما یادآوری می‌کند که در زندگی باید مراقب اوضاع و احوال خود باشیم و از رفتارها و انتخاب‌هایی که می‌تواند ما را به سمت ناکامی سوق دهد، پرهیز کنیم.

لغت نامه دهخدا

بدشگون. [ ب َ ش ُ ] ( ص مرکب ) بدفال.بداختر. بدبخت. ( ناظم الاطباء ). بدیمن. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

بدیمن، شوم.

فرهنگ فارسی

بدیمن، شوم
بدفال بدبخت.

جمله سازی با بدشگون

در دیار عشق کانجا جغد را فر هماست بدشگونست آن سری کز سیل معماری ندید
بنوعی رغبت مردن فزون بود که دیدار طبیبان بدشگون بود
در دیار ماست از بس بدشگون اسباب کین هرکه دارد تیر و شمشیری، به دشمن می‌دهد