دعج

لغت نامه دهخدا

دعج. [دَ ع َ ] ( ع مص ) نیک سیاه شدن سیاهی چشم در فراخی آن، یا نیک سیاه شدن سیاهی چشم در نیک سپیدی آن. ( از منتهی الارب ). سخت سیاه شدن چشم همراه فراخی آن، و چنین کسی را أدعج و دعجاء گویند. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) سیاه چشمی. ( فرهنگ فارسی معین ).
دعج. [ دُ ] ( ع ص ) ج ِ أدعج و دَعجاء. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ادعج و دعجاء شود.

فرهنگ معین

(دَ ) [ ع. ] (اِمص. ) سیاه چشمی.

ویکی واژه

سیاه چشمی.

جمله سازی با دعج

💡 گربی‌قرین بودعجبی نیست‌زانکه هست او سایهٔ خدا و خدا هست بی‌قرین

💡 ثم قال: انظروا فان جاءت بولد اسحم ادعج العینین عظیم الالیتین خداج الساقین فلا احسب عویمرا الّا قد صدق علیها، و ان جاءت به احیمر کانه و حرة فلا احسب عویمرا الّا قد کذب علیها، فجاءت به علی النعت الّذی نعت رسول اللَّه من تصدیق عویمر فقال (ص): «لو لا الایمان لکان لی و لها شأن» و لقد رأی ذلک الولد امیرا من امراء الامصار و ما یدری احد من ابوه.

💡 قوت جانها چهر او درقحط شدنبودعجب گر نهار وش ام ماهم روی وموی یار شد

💡 دود آهم گر ز گردون بگذرد نبودعجب کآتشی دارم به جان و دل ز یاری از فراق

💡 من ضبط دل چگونه توانم که چشم او داردعجب به بردن دلها مهارتی

تک پر یعنی چه؟
تک پر یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز