داخل شدن

داخل شدن به معنای وارد شدن به یک مکان، فضا یا محیط مشخص است. وقتی فرد یا چیزی داخل می‌شود، از محیط بیرونی به فضای درونی وارد می‌گردد و با محیط جدید ارتباط برقرار می‌کند. این مفهوم هم در معنای فیزیکی و هم در معنای مجازی و انتزاعی به کار می‌رود.

در معنای فیزیکی، داخل شدن شامل ورود به خانه، اتاق، ساختمان، خودرو یا هر مکان دیگری است. این عمل معمولاً با هدف حضور، فعالیت یا بهره‌برداری از امکانات فضای مورد نظر انجام می‌شود. برای مثال، وارد شدن به کلاس درس به معنای شروع حضور در محیط آموزشی و شرکت در فعالیت‌های علمی است.

در معنای مجازی، داخل شدن می‌تواند به معنای ورود به یک وضعیت، تجربه یا جریان باشد. برای مثال، فردی ممکن است به دنیای علم، هنر یا تفکر فلسفی داخل شود و در آن مسیر رشد و تجربه کسب کند. به این ترتیب، داخل شدن نه تنها به تغییر مکان فیزیکی اشاره دارد، بلکه گاهی نمادی از آغاز یک مسیر یا مرحله جدید در زندگی نیز محسوب می‌شود.

لغت نامه دهخدا

داخل شدن. [ خ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) درآمدن. اندر آمدن. دخول. وارد شدن. فروشدن. داخل گشتن. ورود کردن. ولوج. داخل گردیدن. درشدن: شبی بیکی از مجالس ملوک داخل شد. ( مجالس سعدی ). کبن؛ داخل شدن دندان ثنایای آدمی از بالا و پایین در غار دهن. ( منتهی الارب ).
- داخل لیل و نهار شدن؛ اعتبار یافتن. سر میان سرها آوردن.
|| نفوذ کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

در آمدن

ویکی واژه

subentrare

جمله سازی با داخل شدن

اذان پس از داخل شدن وقت نماز گفته می‌شود. مؤذن در هنگام اذان معمولاً در جای بلندی قرار گرفته و می‌ایستد. در بین مسلمانان معمول است که مؤذن در هنگام ادای جملات اذان، دست‌ها را به گوش می‌گذارد و با صدای بلند جملات اذان را قرائت می‌کند. هم چنین معمول است که مؤذن بین جملات اذان تا حد عرفی فاصله بدهد و اصوات را کشیده ادا کند. 

و هر که بر حرام آنها مطلع شد نهی از آن بر او واجب، و هر که بر مکروه آنها مطلع گردید نهی از آن بر او مستحب است و از آن جمله، اعمال ناشایستی است که بیشتر در بازارها روی دهد، چون: دروغ گفتن در معاملات و پنهان کردن عیب متاع و قسم دروغ و نزاع کردن و فحش و دشنام و طعن و لعن و کم فروشی و معاملات فاسده و داخل شدن در خرید و فروش برادر مومن خود و ربا خوردن، و غیر اینها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طعمه
طعمه
متمایز
متمایز
لاشی
لاشی
چسی
چسی