تاپال

تاپال در زبان فارسی، در معنای اولیه و رایج خود، به فضولات و سرگین دام‌ها، به ویژه گاو، اطلاق می‌شود. این واژه ریشه در متون کهن فارسی دارد و در منابع لغت‌نامه‌های معتبری چون برهان آورده شده است. کاربرد این اصطلاح بیشتر در متون قدیمی و ادبی دیده می‌شود و اشاره به بقایای حیوانی دارد که پس از هضم در بدن دام، دفع می‌گردد.

اما تاپال معنای دیگری نیز دارد که کمتر رایج است و به بخش چوبی و مرکزی درخت، یعنی تنه آن، اشاره می‌کند. این معنا نیز در برخی از منابع کهن، از جمله برهان ذکر شده است. در برخی متون، واژه دوحه نیز به عنوان معادل تنه درخت در زبان عربی، در کنار تاپال آورده شده است که نشان‌دهنده اشتراک معنایی بین این دو واژه در اشاره به ساختار اصلی و تنومند درخت است.

با توجه به این دو معنای متفاوت، می‌توان دریافت که واژه تاپال در زبان فارسی، هم به مواد دفعی دام و هم به تنه استوار درخت اشاره دارد. این گستردگی معنایی، هرچند ظاهراً دور از هم، نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری زبان فارسی در به‌کارگیری واژگان برای مفاهیم مختلف است و گاهی یک واژه می‌تواند در بستر زمان، معانی متفاوتی را به خود بگیرد.

لغت نامه دهخدا

تاپال. ( اِ ) سرگین گاو را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || تنه درخت را نیز گفته اند. ( برهان ).تنه درخت که بتازیش دوحه گویند. ( شرفنامه ٔمنیری ).

فرهنگ معین

(اِ. )۱ - سرگین گاو، تپاله. ۲ - تنة درخت.

فرهنگ عمید

تنۀ درخت.

فرهنگ فارسی

تاپاله، سرگین گاو
( اسم ) تن. درخت دوحه.

ویکی واژه

سرگین گاو، تپاله.
تنهٔ درخت.

جمله سازی با تاپال

مَدفوع که به پِهِن، پشگل، پیخال، تَپاله، تاپاله، غایط، گوه، گی، گِه، سُنده، سُندَلِه، عن، سرگین، فضله، ککه و پی‌پی (در اصطلاح کودکان) نیز معروف است، ماده‌ای است خمیری‌شکل و نیمه‌جامد که از مجاری گوارشیِ بدن جانوران و از راه مقعد خارج می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت