لغت نامه دهخدا بیوسنده. [ ب َ س َ دَ / دِ ] ( نف ) نعت فاعلی از بیوسیدن. تواضع و چاپلوسی کننده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). متواضع. ( ناظم الاطباء ): سگ بیوسنده گرگ درنده است سفله سالوس و لوس خرنده است.سنائی.|| امیدوار. ( ناظم الاطباء ). || امیدوارشده. ( برهان ).
جمله سازی با بیوسنده سگ بیوسنده گرگ درّندهست سفله سالوس و لوس خر بندهست که هرگز نبیند تنم جز زره بیوسنده و برفگنده گرد