بسیجیده

بسیجیده به معنای جمع‌آوری، سازمان‌دهی یا آماده‌سازی نیروی انسانی یا منابع برای یک هدف خاص است. این واژه معمولاً در زمینه‌های اجتماعی، نظامی یا سیاسی به کار می‌رود و اشاره به تلاش برای فعال‌سازی افراد به منظور مشارکت در یک فعالیت یا حرکت جمعی دارد. همچنین می‌تواند به معنای بسیج مردم برای یک کمپین یا پروژه اجتماعی باشد.

  • بسیجیده چون کار هر نیکخو پسندیده چون مهر هر مهربان
  • سگالیده‌ام روزگار تو را بخوبی بسیجیده کارتو را

لغت نامه دهخدا

بسیجیده. [ ب َ دَ / دِ ] ( ن مف ) بسیچیده. سامان و کارسازی کرده شده و ساخته و آماده گردیده. ( برهان ). مهیا شده. ( ناظم الاطباء ). ساخته. ( شرفنامه منیری ). بسغده. ( صحاح الفرس ). بمعنی ساخته و آماده بود هرچه باشد از شغلها و کارها. ( اوبهی ). ساز کار کرده. ( از سروری ). مجهز شده

فرهنگ معین

(بَ دِ ) (ص مف. ) ۱ - سامان داده شده. ۲ - آماده، مهیا.

فرهنگ عمید

مهیا، آماده شده، سامان داده شده.

ویکی واژه

سامان داده شده.
آماده، مهیا.

جملاتی از کلمه بسیجیده

تا بسیجیده ست عالم تا نگاریده ست تن تا پسندیده ست فخر و ناپسندیده ست عار
و شاید بود که چون صورت حال بشناخت و فضیحت خود بدید بمکابره درآید، ساخته و بسیجیده جنگ آغازد، یا مستعد و متشمر روی بگرداند. و اصحاب حزم گناه ظاهر را عقوبت مستور و جرم مستور را عقوبت ظاهر جایز نشمرند.
بسیجیده باش از پی کار خویش چه دانی که کَی آیدت کار پیش؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم