کدامین شکرین لب کرد بارانداز این وادی که میجوشد به جای آب شیر از جوی این صحرا
عسکر، خود بیسواد بود و تنها در تجارت مهارت داشت. استاد او در کودکی المنتخب البغدادی نام داشت که در شخصیت و منش یاقوت اثرگذار بود. او در حدود سال ۵۸۰ هجری از تحصیل فراغت یافت. بعد از رسیدن به جوانی، عسکر الحموی یاقوت را در تجارتخانهٔ خود به کار گماشت و او را به سفرهای تجاری به کیش، عمان و شام فرستاد. کیش در آن دوران یکی از باراندازهای مهم در تجارت دریایی بین اروپا و هند بود.
دائی و خطر در پی جامه و جامگی خایه به مشت و خانه به دوش، بار مهمان رخت نیفکنده بر خراست و رخت نیفکنده برخراست و رخت آینده باز نگشوده بر در. گرگ بیابان شبان میش و قوچ است و چراگاه گاو و اشتر بارانداز سیستانی و بلوچ. پند نیک پسندانت با این همه رسوائی باد است و رنج درویشی و شکنج بینوائی از یاد، شعر:
در قرن چهارم هجری، نهری کوچک به طول سیصد متر و عرض بیست متر از کارون منشعب شده، شهر را به دو قسمت تقسیم کرده بود؛ محله غربی را «جزیره» میگفتند و محله شرقی «مدینه» نام داشت. این دو بخش بهوسیله پلی به نام «پُل هندوان» به هم وصل میشدند. در آن دوره اهل شهر دو دسته بودند و دربارهٔ اصحاب پیامبر دو نظر داشتند، این شهر انبار بصره و بارانداز فارس و اصفهان بود.