گشت پیدا چون نقط را اجتماع خواه ختمش گو و خواهی انطباع
ای درویش چشم عاشق بارگاه جمال معشوق است از آن مردم دیده همیشه در حرکتست و حرکت وی از دو وجه بیرون نیست یا از شادی آنکه با معشوق هم خانه شده است در تقلب است یا از خوف مغلوبی خود از شدت ظهور او بی او بد و در تقلب است و نیکوتر در این معنی آنست که اهل انطباع گفتهاند که چون صورت مرئی در محل رؤیت منطبع شود دیده دیده شود روحانی گفته است:
و آن این که تجربه نشان می دهد که مستوی را در آینه معکوس بینند و معکوس را مستوی. مثلا نوشته و یا نقش مهر در آینه معکوس دیده شود. و این ناشی از انطباع است.
در این زمینه که آیا دیدن تصویر چیزی در سطحی صیقلی ناشی از انعکاس است یا انطباع اختلاف است. و دلایل هر کدام از طرفین قابل ایراد است، مصنف را در این زمینه که آن تصویر ناشی از انطباع است، دلیلی است.
کانت، هگل و جانشینان آنها در پی آن بودند که فرآیندی را که در آن سوژه از جریان انطباعات حسی شکل میگیرد، شکل دهند. برای مثال، هگل در پیشگفتار خود بر پدیدارشناسی روح اظهار داشت که یک سوژه توسط «فرایند میانجیگری بازتابی خود با خودش» تشکیل میشود.