آه و افسوس

آه و افسوس تصویری گویای از اوج اندوه و دریغ را به ذهن متبادر می‌سازد. در معنای مجازی، این تعبیر اغلب در ادبیات و شعر برای توصیف حالتی از رنج عمیق به کار می‌رود؛ گویی که معشوقی دردمند، با چهره‌ای رنجور، آه و ناله سر می‌دهد. این بیان، فراتر از ابراز صرفِ غم، پژواکِ جانکاهِ دردی درونی و عمیق را در خود دارد که از عمق جان برمی‌آید و گویی فریادی است که حکایت از پریشانی دل دارد.

در معنای لغوی و مستقیم‌تر در زبان فارسی، آه و افسوس به احساسی ژرف از حسرت و اندوه اشاره دارد. این واژه، تلخیِ فرصت‌های از دست رفته، دردِ اشتباهات گذشته، یا غمِ ناشی از نتایج ناگوار را در بر می‌گیرد. این حس اغلب با پشیمانی و توبه همراه است و بازتابی از آرزوی گذشته‌ای متفاوت یا تمایل به جبرانِ اعمالی است که به ناراحتی کنونی انجامیده‌اند.

از این رو، آه و افسوس معمولاً در جملاتی به کار می‌رود که بیانگر حس قویِ فقدان، سرخوردگی، یا پشیمانی است. چه در سوگِ عشق از دست رفته، چه در حسرتِ تصمیمی نابخردانه، و چه در اندوهِ رؤیایی دست‌نیافته، این عبارت ابزاری قدرتمند برای انتقالِ سنگینیِ چنین بارِ عاطفی است. کاربرد آن، تأکیدی بر تجربه انسانیِ تأمل بر آنچه می‌توانست باشد و پاسخِ احساسیِ عمیقی است که چنین تأملاتی را همراهی می‌کند.

ویکی واژه

آه‌و‌افسوس
(مجاز): ناله و زاری. وقتی به صورت معشوقی رنج کشیده درآمده، آه و افسوس سر داده. جعفر شهری»

جمله سازی با آه و افسوس

جهانی خانه سوز آه و افسوس که جوید شیوهٔ پروانه طاووس
قی قی زد و گفت آه و افسوس کاین جمله فسانه بود و افسون
همانا که الکوس سرکوس بود که بروی همی آه و افسوس بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال فرشتگان فال فرشتگان فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت