لغت نامه دهخدا
( آجرتراش ) آجرتراش. [ ج ُ ت َ ] ( نف مرکب ) آنکه آجر را سوده و املس و هموار کند.
( آجرتراش ) آجرتراش. [ ج ُ ت َ ] ( نف مرکب ) آنکه آجر را سوده و املس و هموار کند.
( آجر تراش ) آنکه آجر را سوده و املس و هموار کند
آجر تراش
(ساختمان): آجری که با سنگساب آن صاف کرده و شکل و نقش داده باشند.
💡 در بقعه و خانقاه آفاقخواجه کتیبهها و الواح متعدد ارسی همچنین مادهٔ تاریخهای منظوم و بعضی به طرز ابجد و تصریح است که از دشوارترین انواع مادهٔ تاریخسازی بهشمار میآید. در اعتکافخانهٔ افزودهشده به زاویهٔ خانقاه ماده تاریخی است به شعر فارسی مورخ به سال ۱۳۴۸ قمری بر لوحی از آجر تراش.
💡 این آجرها هم به صورت نقش دار و هم به صورت بدون نقش تهیه شدهاند. در دوران قاجار این آجرها را با واکوب کردن در قالب، با شکلهای مختلف میساختند و سپس زائدههای آن را با تیشه داری به گونهٔ آجر تراش حذف میکردند.