ویکی واژه - صفحه 113
- ادیت
- گرفتار
- مناسب
- ثمانیه
- موسیقیدان
- وعاظ
- تفاله
- شارش
- روحیه
- واژگون
- دلنشین
- بی شرف
- عملیات مشترک
- دوبیتی
- پریشان
- تی تی
- دشمن
- بنیامین
- خط حمله
- استاندار
- روانشناس
- آیینه کاری
- بخیل
- یقین
- ترجیح
- حصه
- ترجیع بند
- تسمیه
- عبدالله
- افغانستان
- پمپ بنزین
- جمعه
- شهور
- نکته
- ریال
- هوار
- تزویر
- تمکین
- تاجیک
- اهریمن
- افسانه
- کره کردن
- نثار
- مال
- قنوات
- سهل انگاری
- ساختار
- گوت
- سرسرا
- درجه دار
- خلق کردن
- مرسانا
- اناث
- یلان
- ایول
- صیاغت
- ریپ زدن
- میرزا
- قلم نی
- بیان کردن