وشکولیدن

لغت نامه دهخدا

وشکولیدن. [ وِ دَ ] ( مص ) وشکلیدن. مصدر وشکول است به معنی جلد و چابک و هوشیار و قوی شدن. ( انجمن آرا ). جلدی نمودن در کار. جلدی و چستی و چابکی کردن در کارها. ( برهان ). به جلدی و تندی و چابکی و هوشیاری و زرنگی و نیکویی کاری را کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وشکول و وشکلیدن و وشکردن شود.

فرهنگ معین

(وَ دَ ) (مص ل . ) نک . وشکردن .

فرهنگ عمید

۱. جست وخیز کردن.
۲. چابکی کردن در کار، چالاکی کردن.

ویکی واژه

نگاه کنید وشکردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت