فرغاریدن

لغت نامه دهخدا

فرغاریدن. [ ف َ دَ ] ( مص ) چیزی را خوب تر کردن و خیسانیدن در آب و غیره. رجوع به فرغار کردن شود. || به هم سرشتن و آغشته کردن. ( برهان ). رجوع به فرغار و فرغردن شود.

فرهنگ معین

(فَ رْ دَ ) (مص م . ) ۱ - خیسانیدن . ۲ - سرشتن .

فرهنگ عمید

آغشته کردن با آب یا مایع دیگر، خمیر کردن.

ویکی واژه

خیسانیدن.
سرشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اعداد فال اعداد فال راز فال راز فال نخود فال نخود