چوشدن. [ ش ِ دَ ] ( مص ) مخفف چوشیدن است که بمعنی مکیدن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ نظام ). امتصاص و چوشیدن. ( از ناظم الاطباء ) : حلق عدوت هر شبی کز جگر آب چو شدی آب روانش از لب چشمه خنجر آمده.سیف اسفرنگ.رجوع به چوشیدن و مکیدن شود.