افژولنده

لغت نامه دهخدا

افژولنده. [ اَ ل َ دَ / دِ ] ( نف ) تقاضاکننده. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) ( برهان ) ( مجمع الفرس ) ( فرهنگ رشیدی ). || برانگیزنده. ( آنندراج ) ( مجمع الفرس ) ( فرهنگ شعوری ) ( برهان ). برانگیزاننده. ( ناظم الاطباء ). || دورکننده. ( برهان ) ( مجمع الفرس ) ( آنندراج ). دورکردنده. ( فرهنگ رشیدی ). || پریشان سازنده. ( برهان ) || دفعکننده. ( ناظم الاطباء ). و به دو معنی اوژولنده نیز آمده. ( مجمع الفرس ). و رجوع به اوژول و افژولیدن شود.

فرهنگ معین

(اَ لَ دِ ) (ص فا. ) ۱ - تحریک کننده . ۲ - پریشان کننده .

فرهنگ عمید

۱. برانگیزاننده.
۲. پریشان کننده.

ویکی واژه

تحریک کننده.
پریشان کننده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال احساس فال احساس فال آرزو فال آرزو فال فرشتگان فال فرشتگان