غنویده

غنویده واژه‌ای است در زبان فارسی که ریشه در غنودن یا غنویدن دارد و به معنای خوابیده یا در حال استراحت به کار می‌رود. این لغت، که در برخی از متون کهن و همچنین فرهنگ لغت‌های معتبر مانند برهان قاطع به آن اشاره شده است، تصویری از کسی را ترسیم می‌کند که در آرامش و سکون به سر می‌برد و از فعالیت‌های روزمره به دور است. مفهوم غنویده صرفاً به معنای خوابیدن فیزیکی نیست، بلکه می‌تواند به حالتی از آرامش عمیق و یا حتی غرق شدن در افکار نیز اشاره داشته باشد، که در آن فرد از محیط پیرامون خود تا حدی فاصله می‌گیرد.

این اصطلاح، با توجه به ریشه‌یابی در واژگان مرتبط با خواب و آرامش، بار معنایی لطیفی را با خود به همراه دارد. «غنویده» بودن می‌تواند نشان‌دهنده تسلیم شدن به حالت استراحت، دوری از دغدغه‌ها و یا حتی آمادگی برای تجدید قوا باشد. در برخی بافت‌های ادبی، ممکن است این واژه برای توصیف حالت سکون طبیعت، یا آرامش روحی و ذهنی فرد در مواجهه با دشواری‌ها نیز به کار رود، که نشان از عمق و گستردگی معنایی این کلمه دارد.

در نهایت، غنویده به عنوان واژه‌ای که برآمده از ریشه‌های کهن زبان پارسی است، همچنان در گنجینه لغات این زبان حضور دارد و می‌تواند در نگارش متون ادبی، رسمی و یا حتی در بیان مفاهیم ظریف و هنری مورد استفاده قرار گیرد. درک عمیق‌تر این گونه واژگان، به ما کمک می‌کند تا غنای زبان فارسی و ظرافت‌های بیانی آن را بهتر دریابیم و از آن‌ها در خلق آثار ماندگار بهره‌مند شویم.

لغت نامه دهخدا

غنویده. [ غ ُ ن َ وی دَ / دِ ] ( ن مف / نف ) خوابیده. ( برهان قاطع ). خفته. رجوع به غنودن و غنویدن شود:
بر خاک درت ملک تو گویی که به آرام
طفلی است در آغوش رقیبان غنویده.انوری.|| آسوده و آرمیده. ( برهان قاطع ). رجوع به غنودن و غنویدن شود.

فرهنگ معین

(غُ نُ دَ یا دِ ) (ص مف. ) ۱ - خفته. ۲ - آرمیده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خفته ۲ - آسوده آرمیده.

ویکی واژه

خفته.
آرمیده.

جمله سازی با غنویده

بر خاک درت ملک گویی که از آرام طفلی است در آغوش رقیبی غنویده
بنگر که چه‌گونه شد به یک‌بار ناگاه ز بختِ بغنویده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال فرشتگان فال فرشتگان فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت