استغلال

لغت نامه دهخدا

استغلال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) غله آوردن خواستن. ( منتهی الارب ). از چیزی غله گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی )( زوزنی ). از جایی غله گرفتن. || بکشیدن وحمل غله داشتن. بر کشانیدن غله داشتن. ( منتهی الارب ). || مزدوری گرفتن. || برداشتن غله : استغل المستغلات ؛ ای اخذ غلتها. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) طلب غله کردن ، غله گرفتن .

فرهنگ عمید

استثمار کردن.

فرهنگ فارسی

طلب غله کردن، غله گرفتن، غله برداشتن، غله داشتن
( مصدر ) طلب غله کردن غله گرفتن غله بر داشتن .

ویکی واژه

بهره کشیدن (در زبان عربی)
طلب غله کردن، غله گرفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال جذب فال جذب فال کارت فال کارت فال اعداد فال اعداد