وشگون

لغت نامه دهخدا

وشگون. [ وِ ] ( اِ ) در تداول ، نشکون. نشکنج. نخجل. نشگون. نیشگون. قرض. منگش. ( یادداشت مؤلف ).
- وشگون گرفتن ؛ نشگون گرفتن. شکنجیدن.

فرهنگ عمید

= نشگون

فرهنگ فارسی

در تداول نشکون نشکنج نخجل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال قهوه فال قهوه فال فرشتگان فال فرشتگان فال چای فال چای