لغت نامه دهخدا فرخاک. [ ف َ ] ( ص ) موی بی خم وچم و فروهشته وبی حرکت باشد، یعنی مویی که درهم پیچیده و مجعد نباشدهمچو زلفهای عملی زنان. ( برهان ). مصحف فرخال است. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به فرخال و فرخار شود.