بشنیزه

لغت نامه دهخدا

بشنیزه. [ ب َ زَ / زِ ] ( اِ ) بمعنی بشنیز است که بوی مادران باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از رشیدی ). رجوع به بشنیز شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال اوراکل فال اوراکل فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت