لغت نامه دهخدا پی بر. [ پ َ / پ ِ ب َ ] ( نف مرکب ) پی شناس. آنکه پی برد. آنکه دریابد. قائف. ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ فارسی ( صفت ) ۱- آنکه پی برد آنکه در یابد. ۲- پی شناسقائف. ۳- اسبهایی که جایز. دوم و سوم و چهارم را میبرند.