معنای کلمه رنگی بسته به زمینه و متن متنوع است و میتواند به معنای دارای رنگ، رنگآلود یا متنوع از نظر رنگ باشد. در برخی موارد نیز این کلمه به مفهوم رنگرز در فارسی قدیمی اشاره دارد. این صفت نسبی به اشیایی اطلاق میشود که به آنها رنگ زده شده یا دارای رنگهای مختلف هستند. بهطور کلی، رنگی میتواند به معانی زیر اشاره داشته باشد: آغشته به رنگ یا رنگآلود، و همچنین دارای رنگهای گوناگون. در معانی قدیمیتر، این صفت به افرادی اطلاق میشد که در زمینه رنگرزی یا فروش رنگ فعالیت میکردند. در مجموع، کلمه رنگی نه تنها به ویژگیهای ظاهری اشیاء اشاره دارد، بلکه به تنوع و زیبایی موجود در رنگها نیز پرداخته است.
رنگی
لغت نامه دهخدا
رنگی. [ رَ ] ( ص نسبی ) رنگرز. صباغ. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). || چیت و نوعی از پارچه. || چیتی که رنگ آن با شستن مقاومت نمی کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). چیت رنگ رو. پارچه ای که رنگ آن برود. || رنگین. رنگ آلود. رنگ آلوده. || نقاشی با رنگهای گوناگون. مقابل سیاه قلم. فیلم و عکسی که تصاویر آن برنگهای گوناگون باشد.
فرهنگ عمید
۱. آغشته به رنگ، رنگ آلود.
۲. آنچه به رنگ های مختلف باشد.
۳. [قدیمی] رنگرز، صباغ.
فرهنگ فارسی
رنگرز صباغ چیت و نوعی از پارچه
جمله سازی با رنگی
💡 دست خواهد کرد خونم عاقبت در گردنش نیست گر در زندگانی رنگی از قاتل مرا
💡 گلستان را کرده غارت صبح، گلچین سپهر؛ خاک را دامن ببین رنگین کنون از وردشان
💡 گفتا که تو را این عشق در صبر دهد رنگی شایسته آن گردی هم ناظر و هم منظر