بخارایی

لغت نامه دهخدا

بخارایی. [ ب ُ ] ( ص نسبی ) بخارائی. رجوع به بخارائی و بخاری شود.

فرهنگ عمید

۱. از مردم بخارا.
۲. تهیه شده در بخارا.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به بخارا از اهل بخارا بخاری .
بخارائی .

دانشنامه آزاد فارسی

بخاراییاز لهجه های تاجیکی و در کنار لهجه های سمرقندی و فرغانه ای و پنجکتی، در شمار مجموعة گویش های گروه شمالی تاجیکی رایج در بخارا. نظام آوایی و دستور زبان بخارایی، مانند تاجیکی است. شماری از واژگان بخارایی عبارت اند از: جام (شیشه)، جام بُر (شیشه بر)، آروخانه (لانة زنبور)، آسپان (آسمان/ فلک)، توارَه (دیواره)، آش (پلو)، آش خورک (پیش بند)، سَربستگی (دختری که نامزد دارد)، آب بازی (شناگری)، گشتَه (دوباره/دیگر)، چیزناک (مالدار/دارا)، جامه شوی (گازر).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بخارایی (ابهام زدایی). بخارایی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عبدالرحمان تمکین بخارایی، از شاعران فارسی گوی بخارا• میرزا شمس بخارایی، از نویسندگان قرن ۱۳ هجری قمری• محمدعارف بقایی بخارایی، سخنور فارسی گوی قرن دهم و یازدهم• محمد بخارایی، از شهدای هیئت های موتلفۀ اسلامی و عامل قتل حسنعلی منصور
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال راز فال راز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال شمع فال شمع