باسمنج

لغت نامه دهخدا

باسمنج. [ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز که در 19 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و درمسیر راه شوسه تبریز به تهران در جلگه واقع است. ناحیه ای است ییلاقی سردسیر و دارای 3642 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوب و سیب زمینی و سنجد و شغل مردمش زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه آزاد فارسی

باسْمِنْج
شهری در استان آذربایجان شرقی در بخش مرکزی شهرستان تبریز. در ۱۹کیلومتری جنوب شرقی تبریز، سر راه قدیم تبریز به بستان آباد و لیقوان، در کوهپایۀ شمالی کوهستان سهند قرار دارد. رودخانۀ باسمنج از کنار آن می گذرد و ارتفاع آن ۱,۷۳۰ متر است. اقلیم این شهر معتدل مایل به سرد و نیمه خشک و جمعیت آن ۸,۷۶۰ نفر است. از مراکز مهم کشاورزی و دامداری است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باسمنج (ابهام زدایی). باسمنج ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • دهستان باسمنج، دهستانی واقع در شهرستان تبریز • شهر باسمنج، شهری واقع در شهرستان تبریز
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم