لغت نامه دهخدا خبردار شدن. [ خ َ ب َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مطلع شدن. ( از ناظم الاطباء ). اطلاع یافتن. آگهی یافتن. واقف شدن. هوشیار شدن. بیدار شدن. ( از ناظم الاطباء ) : عالم بی خبری طرفه بهشتی بوده ست حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم.صائب.