نقاره چی. [ ن َ / ن َق ْ قا رَ / رِ ] ( ص مرکب ) چوبک زن. ( یادداشت مؤلف ). نقاره زن. نقارچی. نوازنده نقاره. رجوع به نقارچی شود. - امثال : نقاره چی کم بود یکی هم از میمند آوردند.
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - تر. ] (ص مر. ) نوازندة نقاره .
فرهنگ عمید
کسی که در نقاره خانه نقاره می نوازد، نقاره زن.
فرهنگ فارسی
(صفت اسم ) ۱ - نوازنده نقاره کسی که در نقاره خانه بنواختن اشتغال دارد . ۲ - عضو دسته نوازندگانی که سابقا هنگام طلوع و غروب آفتاب (مخصوصا ) در نقاره خانه پایتخت و شهرهای بزرگ نوازندگی میکردند .