فراغت یافتن

لغت نامه دهخدا

فراغت یافتن. [ ف َ غ َ ت َ ] ( مص مرکب ) پرداختن. به پایان رساندن. فراغ :
چو از گفتن فراغت یافت شاپور
دمش در مه گرفت و حیله در هور.نظامی.رجوع به فراغ و فراغت شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - آسوده شدن راحت شدن ۲ - پرداختن از چیزی به پایان رساندن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم