بی هنجاری

فرهنگستان زبان و ادب

{anomaly} [فیزیک] انحراف از وضعیت عادی
{anomie} [روان شناسی] احساس شخصی حاکی از عدم تعلق به گروه اجتماعی و نیز احساس بیگانگی و ناامیدی در یک فرد یا جامعه به خصوص در اثنای رویدادهایی مانند جنگ و بلایای طبیعی و رکود اقتصادی

دانشنامه آزاد فارسی

بی هَنْجاری (anomie)
در علوم اجتماعی، وضعیتی که در آن موازین رفتاری و اخلاقی متعارف نقض شوند. این اصطلاح غالباً به موقعیت هایی اطلاق می شود که در آن ها ظاهراً سامان اجتماعی برهم خورده است. مفهوم «بی هنجاری» را امیل دورکیم باب کرد و آن را برای توصیف جوامعی به کار برد که در حال گذر به مرحلۀ صنعتی اند. رابرت مرتون نیز بی هنجاری را نتیجۀ اختلاف میان هدف های مهم و فرصت های محدود می دانست و این مفهوم را برای تبیین انحرافات اجتماعی و جُرم در جامعۀ امریکا به کار برد.
جامعه شناسی (جامعه شناسی)اصطلاحات و مفاهیم

جمله سازی با بی هنجاری

آنومالی یا بی هنجاری دما تفاوت بین مقدار واقعی و مقدار متوسط بلندمدت آن است. آنومالی دمانسبت به یک دوره پایه سنجیده می شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت