لغت نامه دهخدا
ضمر. [ ض َ ] ( اِخ ) کوهی است به بلاد بنی سعد. ( منتهی الارب ).
ضمر. [ ض ُ ] ( اِخ ) کوهی است به بلاد بنی قیس. ( منتهی الارب ).
ضمر. [ ض ُ / ض ُ م ُ ] ( ع اِمص ) لاغری. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). سبکی گوشت. ( منتهی الارب ).
ضمر. [ ض ُ / ض ُ م ُ ] ( ع مص ) دوسیدن شکم بپشت. چسبیدن شکم بپشت. ( منتهی الارب ). || باریک میان شدن. باریک میان شدن اسب. ( زوزنی ).