سوز و ساز. [ زُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) عشق و محبت و اندوه و الم و غم و آزردگی و ملالت خاطر. ( ناظم الاطباء ) : بر خود چو شمعخنده زنان گریه میکنم تا با تو سنگدل چکند سوز و ساز من.حافظ.
فرهنگ فارسی
عشق و محبت و اندوه والم و غم و آزردگی و ملالت خاطر