پیشخدمت باشی

لغت نامه دهخدا

پیشخدمت باشی. [ خ ِ م َ ] ( اِ مرکب ) رئیس پیشخدمتان. مهتر خدمتکاران.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) رئیس پیشخدمتان مهتر خدمتکارانرئیس خدام.یاپیشخدمت باشی سلام. منصبی در عهد قاجاریه که صاحب آن مامور تنظیم امور سالم و تشریفات بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال راز فال راز فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال زندگی فال زندگی