مظفرالدین ازبک
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
با کوشش های اتابک مظفرالدین ازبک، شهر تبریز ۳ سال پس از آغاز حکومت وی و در سال ۱۲۱۳ میلادی ( ۶۱۰ هجری ) به آبادترین، زیباترین، معروف ترین و پررونق ترین شهر آذربایجان و شمال غرب ایران تبدیل شد. حصارها و بناهای مستحکم ساخته شده در تبریز در این دوره به تبعیت از کوه های سرخ فام سرخاب با آجرهای منقوش یا گچ و به رنگ سرخ ساخته شد. آبراهه ها و جوی های متعددی در سطح شهر جاری گردید که بر طراوت و زیبایی آن افزود. در این دوره شهر تبریز تبدیل به قطب بافت انواع پارچه های ختایی، سقلاطون، عبایی و نیز سجاده و اطلس گردید که تولیدات آن به بسیاری از شهرهای مشرق و مغرب زمین فرستاده می شد.
مغولان ۳ بار طی سال های ۱۲۲۰ و ۱۲۲۱ میلادی ( ۶۱۷ و ۶۱۸ هجری ) به شهر تبریز یورش بردند. اما با توجه به آبادانی و وفور ثروت تبریز در آن دوره، اتابک مظفرالدین ازبک با تقدیم مقدار زیادی هدیه، زر و کالاها و پارچه های قیمتی بافت تبریز، آن ها را از ورود به داخل شهر منصرف کرد و با ایشان صلح نمود. البته در این دوره خود اتابک مظفرالدین ازبک به نخجوان رفته بود و امور مذاکره با مغولان را به بزرگان و صاحب نفوذان ماهر تبریزی نظیر شمس الدین طغرایی واگذار کرده بود که به نمایندگی از جانب اتابک با مهاجمان وارد مذاکره شده بودند.
اما مغولان بار چهارم در سال ۱۲۲۴ میلادی ( ۶۲۱ هجری ) به قصد دستگیری آن دسته از خوارزمیانی که از پایتخت خوارزمشاهیان ( کهنه گرگانج ) برای حفظ جانشان به تبریز —که امن ترین شهر بود— پناهنده شده بودند، مجدداً یورش را شروع کردند و به دروازه های شهر رسیدند. اما این بار نیز اتابک مظفرالدین ازبک مقدار زیادی زر و زیور از خزانهٔ تبریز، پارچه و لباس های گران بهای بافت تبریز و نیز چهارپایان مردم تبریز را به آن ها هدیه کرد تا خطرشان را دفع کند؛ با این تفاوت که این بار مجبور شد گروهی از خوارزمیان ( حدود ۶ هزار نفر ) را بکشد و سرهایشان را —به همراه بقیهٔ خوارزمیان که اسیرشان کرده بود— به مغولان تحویل دهد و بدین ترتیب، تبریز ( برخلاف اکثر شهرهای ایران ) به خاطر تدبیر بزرگانش و نیز ثروت فراوانش، مجدداً از خطر ویرانی نجات یافت.
دانشنامه آزاد فارسی
معروف به اتابک ازبک، پنجمین امیر از سلسلۀ امرای اتابکان آذربایجان (۶۰۷ـ۶۲۲ق)، پسر اتابک جهان پهلوان. پس از مرگ برادر خویش نصرت الدین ابوبکر، فرمانروای آذربایجان شد . مردی ضعیف النفس و بی تدبیر بود و دوران سلطنتش با تجاوزات دائمی گرجیان به حدود مشکین شهر و اردبیل و استیلای مغول در ۶۱۷ق بر آذربایجان همراه بود. پس از آن که جلال الدین منکبرنی در ۶۲۲ق تبریز را گرفت ، مظفرالدین به گنجه گریخت و در آن شهر از تزویج همسرش با جلال الدین آگاه شد و از غصه درگذشت .