لغت نامه دهخدا
روی زرد و دو رخ دو رود روان
ازروان زاری و دل آزاری.؟ ( از ترجمان البلاغه رادویانی ).زود بیند ز تو دل آزاری
هرکه یابد ز تو تن آسانی.مسعودسعد.نیست بر ناخن ما نقش دل آزاری مور
هرچه داریم به لخت جگر خود داریم.صائب.|| ستمگری. بی رحمی. رجوع به دل آزار شود.