دانشنامه عمومی
او تأثیر به سزایی در زمینهٔ علوم «آموزش و پرورش» و چندین شاخه از روان شناسی از جمله روان شناسی شخصیت، روان شناسی درمانی و روان شناسی شناختی اجتماعی و همچنین گذار از رفتارگرایی به روان شناسی شناختی داشت. او را آغازگر «نظریهٔ یادگیری اجتماعی» می دانند که بعدها به «نظریه شناختی اجتماعی» تغییر نام داد.
بر پایه گزارش مجله روان شناسی عمومی، او پس از بی اف اسکینر، زیگموند فروید و ژان پیاژه، چهارمین روان شناس قرن بیستم از لحاظ بیشترین استناد در مقالات روان شناسی است. او را بزرگترین روان شناس حالِ حاضر در جهان و یکی از تأثیرگذارترین روان شناسان تمامی اعصار می دانند.
آلبرت بندورا در ۴ دسامبر ۱۹۲۵ در منطقهٔ زیبا ولی کوهستانی و سرد شمال آلبرتا، کانادا به دنیا آمد. مثل بسیاری از کودکانی که در روستاهای کوچک به دنیا می آیند، بندورا، از ابتدائی تا دبیرستان به یک مدرسه رفت. اما به خاطر کمبود معلم و منابع مختلف، از بندورا و دیگر دانش آموزان خواسته می شد که «به خودشان درس دهند. ». بعد از دیپلم و در تابستان، بندورا در عملیات ساخت بزرگ راه آلاسکن به عنوان کارگر مشغول به کار شد. این بزرگ راه، در طول جنگ جهانی، برای وصل کردن آمریکا به ایالت آلاسکا ساخته شد. در این زمان، بندورا با کارگران زیادی دوست شد که انواع و اقسام مشکلاتِ روانی را داشتند و بیوگرافی شان بسیار «پر رنگ و لعاب» بود. از جمله این افراد کسانی بودند که از زندان آزادی مشروط گرفته بودند اما فرار کرده بودند، بده کارانی بودند که از طلب کاران فرار کرده بودند، یا مردان مطلقه ای بودند که برای فرار از پرداخت نفقه فرار کرده بودند. مشاهدات وی، و تاملاتی که با این افراد داشت، باعث شد به روان شناسی بالینی علاقه مند شود.
بندورا در ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۱ در سن ۹۵ سالگی به دلیل نارسائی قلبی در خانه اش درگذشت.
بعد از دیپلم، بندورا به دانشگاه بریتیش کلمبیا رفت. علاوه بر روان شناسی بالینی، بندورا به نظریه های یادگیری نیز بسیار علاقه مند شد. در ۱۹۴۹، بعد از فقط سه سال کالج، لیسانس روان شناسی گرفت. به هنگام انتخاب دانشگاه برای فوق لیسانس، بندورا از علاقه خود به روان شناسی بالینی پیروی کرد و به دانشگاه آیووا رفت که در آن زمان یکی از مراکز اصلی برای مطالعه دربارهٔ نظریه های یادگیری بود و لیدرشیپ آن دست نظریه پرداز معروف یادگیری، کِنِت دبلیو. اسپنس بود. با اینکه بندورا به روان شناسی بالینی علاقه داشت، تحت تأثیر اسپنس، شاهد دقت و صرامت تحقیقات تجربی شد و از نزدیک شاهد مفهوم پردازی نظری اسپنس دربارهٔ یادگیری شد. در آن زمان، مفاهیم اسپنس، نیرویی غالب در روان شناسی بود. بندورا در ۱۹۵۱ فوق لیسانس و در ۱۹۵۲ دکترای روان شناسی بالینی را از دانشگاه آیووا دریافت کرد. علاوه بر شاگردی نزد استاد بزرگی مثل اسپنس، درس خواندن در دانشگاه آیووا یک تأثیر مهم دیگر در زندگی بندورا داشت. او در آنجا با همسر آینده خود، ویرجینیا وارنز، آشنا شد.